بمان کنار من امشب، دوباره شعر بخوان تا برای هردویمان بعدِ گریه چای بریزم دلم گرفته از اینجا، کمی مراقب من باش دلم گرفته برای تو، شب بخیر عزیزم... حامد ابراهیم پور
یکی از همین شب ها بدون شب بخیر برای همیشه رفت... نمیدانم تا ابد حسرت این شب بخیر به دلم میماند یا نه... فقط این را میدانم هر شب قبل خواب بدجور در گوشم زمزمه میشود که به جای شب بخیر یکی از همین شب ها گفت: