تکست برای تو

تکست برای تو

متن های زیبا، متن های خاص، متن های عاشقانه، متن های سنگین
تکست برای تو

تکست برای تو

متن های زیبا، متن های خاص، متن های عاشقانه، متن های سنگین

ای دوست‌تر از جانم زین بیش مرنجانم

ای دوست‌تر از جانم زین بیش مرنجانم
مگذر ز وفاداری مگذار برین سانم
***
جان بود و دلی ما را دل در سر کارت شد
جان مانده چه فرمایی در پای تو افشانم
***
من با تو جفا نکنم تو عادت من دانی
با من تو وفا نکنی من طالع خود دانم
***
با دلشدهٔ مسکین چندین چه کنی خواری
ای کافر سنگین‌دل آخر نه مسلمانم
***
بشکست غمت پشتم با این همه عزم آنست
تا جان بودم در تن روی از تو نگردانم
انوری
https://t.me/Iove_Poems

آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند

آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند
آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند
***
در دم نهفته به ز طبیبان مدعی
باشد که از خزانه غیبم دوا کنند
***
معشوق چون نقاب ز رخ در نمی‌کشد
هر کس حکایتی به تصور چرا کنند
***
چون حسن عاقبت نه به رندی و زاهدیست
آن به که کار خود به عنایت رها کنند
***
بی معرفت مباش که در من یزید عشق
اهل نظر معامله با آشنا کنند
 
ادامه مطلب ...

سحر بی‌تو سحر نیست

سحر بی‌تو سحر نیست، گذر در ظلمات!
نفس بی‌تو نفس نیست، هبا و هدر است!
***
خود، تو روح سحری با تو من از خود به درم.
هر که با روح سحر باشد از خود به در است.
***
با سحر همسفرم رو به چمن‌زار امید
یعنی آنجا که تو می‌تابی و دنیا سحر است!
‌***
جای دل آتشی از مهر تو در سینه روان.
جای خون عشق تو در جان و تنم شعله‌ور است.
فریدون مشیری
از دفتر «دیار آشتی»

https://t.me/Love_P0ems

بمان کنار من امشب

بمان کنار من امشب،
دوباره شعر بخوان تا
برای هردویمان بعدِ گریه چای بریزم
دلم گرفته از اینجا،
کمی مراقب من باش
دلم گرفته برای تو،
شب بخیر عزیزم...
حامد ابراهیم پور

https://t.me/Firoozeii

نه مهر دوست بماند نه کیـنه دشـمن

گهی به مکتب مهـر و وفــــا نشین به کلاس
ز ســگ بخـاطـر درس وفــــا هــــزار سپاس
***
نــه مــهر دوســت بمـاند نــه کیـنه دشـمن
به مهر خوش مشو از جور و ظلم ها نهراس
***
بــه هــر مُقــر بــه عـلاقــه نبـایــدش دل داد
کـــه قبـــلِ بـــاورِ هـرکـس، تمــام او بشناس
***
در ایــــن جـهان نبُــوَد آدمــی بــــدون غمــی
کـه باطنت بــه ظهورِ کسـی مکـن تــو قیاس
***
حقیقتا کــه من ار خنده هـم کُنم جبـر اسـت

کـه حــالِ لحـظه‌ی مــن را بپُـــرس از عکّاس

 

ادامه مطلب ...

به زنده بودنم این بس که می‌کشم نفسی

نه نام کس به زبانم نه در دلم هوسی
به زنده بودنم این بس که می‌کشم نفسی
***
جهان و شادی او ‌کام دوستان باد
پر شکسته ما باد و گوشه قفسی
***
از آن خنجر حسرت نمی‌درم دل خویش
که یادگار بر او مانده نقش عشق کسی
***
بهار عمر مرا گو خزان رسد، که در او
نرست لاله عشقی، شکوفه هوسی
***
سکوت جان من از دشت شد فرزون
که به دشت، درای قافله‌‌ای بود و ناله جرسی
***
شکیب خویش نگه‌دار و دم مزن جانا
که رفت عمرو ز اندوه آن نمانده بسی.
شهروز اکبرپور

https://t.me/Love_P0ems

همیشه پیشه من عاشقی و رندی بود

چرا نه در پی عزم دیار خود باشم
چرا نه خاک سر کوی یار خود باشم
***
غم غریبی و غربت چو بر نمی‌تابم
به شهر خود روم و شهریار خود باشم
***
چو کار عمر نه پیداست باری آن اولی
که روز واقعه پیش نگار خود باشم
***
همیشه پیشه من عاشقی و رندی بود
دگر بکوشم و مشغول کار خود باشم
حافظ

https://t.me/Love_P0ems

با دیگران مباش که تنها ببینمت

زیور به خود مبند که زیبا ببینمت
با دیگران مباش که تنها ببینمت
***
یک جام نوش کردی و مشتاق دیدمت
جامی دگر بنوش که شیدا ببینمت
***
بگذشت در فراق تو شب‌های بی‌شمار
هر شب در این امید که فردا ببینمت
***
نازم به بی نیازیت ای شوخ سنگدل
هرگز نشد اسیر تمنا ببینمت...
شهریار

https://t.me/Love_P0ems

از راه صلاح آیم یا از ره رسوایی

عاشق شده‌ام بر تو تدبیر چه فرمایی
از راه صلاح آیم یا از ره رسوایی؟
***
تا جان و دلم باشد من جان و دلت جویم
یا من به کنار افتم یا تو به کنار آیی
***
هرجا که تو را بینم، دست من و زلف تو
دانی که قلم نبود بر عاشق سودایی
***
در دوستی‌ات شهری گشتند مرا دشمن
بر من که کند رحمت؟ گر هم تو نبخشایی
***
زین‌سان که منم بی تو دور از تو مبادا کس
نه دسترسی بر تو نه بی تو شکیبایی
نظامی گنجوی

https://t.me/Love_P0ems

ز هر خاری مپرسیدش در آن گلزار جوییدش

اگر گم گردد این بیدل از آن دلدار جوییدش
وگر اندر رمد عاشق بــه کوی یار جوییدش
***
وگـر ایـن بــلبـل جــانـم بپرد نـاگــهان از  تن
ز هر خاری مپرسیدش در آن گلزار جوییدش
مولانا

https://t.me/textnayab

عزیزا عشق از موری بیاموز

عزیزا عشق از موری بیاموز
چنین بینایی از کوری بیاموز
***
گلیم مور اگر چه بس سیاه است
ولیکن از کمر داران راه است
***
به چشم خُرد منگر سوی موری
که او را نیز در دل هست شوری
***
درین ره می ندانم کین چه حال است
که شیری را ز موری گوشمال است!
عطار

https://t.me/textnayab

در این سرای بی کسی کسی به در نمی زند

در این سرای بی کسی کسی به در نمی زند
به دشت پر ملال ما پرنده پر نمی زند
***
یکی زشب گرفتگان چراغ بر نمی کند
کسی به کوچه سار شب در سحر نمی زند
***
نشسته ام در انتظار این غبار بی سوار
دریغ کز شبی چنین سپیده سر نمی زند
***
دل خراب من دگر خراب تر نمی شود
که خنجر غمت از این خراب تر نمی زند
***
گذر گهی است پر ستم که اندرو به غیر غم
یکی صلای آشنا به رهگذر نمی زند
***
چه چشم پاسخ است از این دریچه های بسته ات
برو که هیچ کس ندا به گوش کر نمی زند
***
نه سایه دارم و نه بر بیفکنندم و سزاست
اگر نه بر درخت تر کسی تبر نمی زند
هوشنگ ابتهاج
https://t.me/Firoozeii